هلیا جون مامانهلیا جون مامان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

دلنوشته های من برای دخترم

کودک و خدا

1392/3/2 2:36
نویسنده : مامان هلیا
83 بازدید
اشتراک گذاری

کودک نجوا کرد:خدایا با من صحبت کن و یک چکاوک در

چمنزار آواز خواند ولی کودک نشنید

پس کودک فریاد زد:خدایا با من صحبت کن!و آذرخش در آسمان غرید ولی کودک متوجه نشد

کودک فریاد زد :خدایا یک معجزه به من نشان بده و یک زندگی متولد شد ولی کودک نفهمید

کودک در نا امیدی گریه کرد و گفت: خدایا مرا لمس کن و بگذار تو را بشناسم،پس خدا نزد کودک آمد و او را لمس کرد ولی

کودک بالهای پروانه را شکست و در حالی که خدا را درک نکرده بود از آنجا دور شد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)